Sunday, August 19, 2012

خبر خوش برای پناهنده ایرانی؛ و بد برای قاچاقچیان انسان

خبر خوش. دختر خانم جوان 32 ساله ایرانی را بعد از 8 ماه، هفته پیش از کمپ پناهندگی خارج کردیم. بیشتر از همه مادر و پدرش باید خوشحال باشند.
ماه گذشته در مرحله تجدید نظر در مقابل تریبیونال پناهندگی، ویزای ایشون رو گرفته بودیم. منتها بدلیل اینکه ایشون چندین سال در دو کشور دیگر غیر از ایران زندگی کرده بوده است، استعلام از پلیس آن دو کشور لازم بود.
این دختر خانم با هواپیما وارد استرالیا شده بود، و چون از طریق هوایی وارد شده بود، حق تجدید نظر خواهی در تریبیونال پناهندگی را داشت. تا قبل از 24 مارس امسال، آنانی که از طریق قاچاق و با قایق وارد استرالیا میشدند، از این حق برخوردار نبودند. که بعد از 24 مارس، این حق شامل آنان هم شد.
اما با تصویب اصلاحات جدید در قانون مهاجرت استرالیا، که هفته پیش از هر دو مجلس نمایندگان و سنای استرالیا رای گرفت؛ از این پس پناهندگانی را که با قایق از طریق دریا وارد استرالیا شوند، به منظور بررسی تقاضای پناهندگیشان به خارج از استرالیا منتقل خواهند شد. دو جزیره ناروو و منس در گینه نو را بدین منظور اختصاص داده اند. هر دو این جزایر در زمان دولت قبلی استرالیا و نخست وزیری جان هوارد، به منظور مشابه مورد استفاده قرار گرفته بودند.   
ناروو جزیره کوچکی با 21 کیلومتر مربع مساحت و جمعیت 9275 نفریست که 90% ساکنان آن بیکار هستند! در آمد سرانه بسیار پایین و اتکای دولت 5-6 نفری و مجلس 18 نفری آن به کمکهای مستقیم و سالانه استرالیا، این جزیره را عملا تحت امر دولت استرالیا در آورده است. جان هوارد، نخست وزیر سابق استرالیا، با فرستادن پناهندگان به این جزیره، سالها از این جزیره برای مبارزه با قاچاقچیان انسان استفاده کرد.
جزیره منس هم یک جزیره کوچک در گینه نو است. با توافق با دولت گینه نو، استرالیا تعدادی از پناهندگانی که با قایق خود را به استرالیا میرساند را به این جزیره خواهد فرستاد.
باید توجه داشت که استرالیا کشوری است که با امضای قرارداد بین المللی، به کنوانسیون پناهندگی سازمان ملل متعهد است. از این روی باید که، برای ادای تعهدات بین المللی خود، به تقاضای پناهندگانی که وارد قلمرو دریایی و یا زمینی آن میشوند، رسیدگی و در مورد آنان تصمیم گیری کند. این رسیدگی و تصمیم گیری هم باید بر اساس قوانین بین المللی و داخلی استرالیا انجام شود.
استرالیا برای بر هم زدن کار و کسب قاچاقچیان انسان، و نجات جان انسانهایی که جانشان را در دریا از دست میدهند؛ این تدابیر را اتخاذ کرده است. بزودی دولت خانم گیلارد، نخست وزیر فعلی استرالیا، هم همانند دولت قبلی، تازه واردان از راه دریا را به این جزایر انتقال خواهد داد. 

Saturday, August 4, 2012

ایرانیان باهوش

بعضی از ما ایرانیها، یا بهتر بگیم بیشتر ما، فکر می کنیم که آدمهای بسیار زرنگ و باهوشی هستیم که در مواردی اطلاعاتی رو که لازم داریم، مجانی بدست میاریم. فرقی هم نمیکنه که سواد خوندن و نوشتن نداشته باشیم، و یا به اصطلاح تحصیل کرده باشیم، دکتر باشیم و یا ... . حتی حاضر نیستیم کوچکترین شانسی رو به طرف مقابلمون بدیم که شاید اون، آگاهانه و به دلیل یا منظور خاصی که خودش میدونسته با ما صحبت کرده و اون اطلاعات رو در اختیار ما قرار داده؛ نه اینکه ما گولش زدیم!

این مقدمه بهانه ای بود برای عنوان 3 موردی که اخیرا برای خود من پیش آمده. مورد اول، یک پناهنده ایرانی بود که در ظاهر قصد آوردن همسر و بچه های خود به استرالیا را داشت. قبلا در کمپ ملاقاتش کرده بودم و، بدلیل اینکه من صرفا کیس هایی رو می پذیرم که سابستنسی در اونها باشه؛ وکالتش رو رد کرده بودم. اینبار اما، ویزای پناهندگی خود را گرفته بود و دلیل دیدن من، ویزای خانواده بود. با شروع صحبت، در این مورد هم متوجه تناقض گویی او شدم. نمیتوانستم وکالتش را بر عهده بگیرم، اما اطلاعات کلی در مورد ویزای خانوادگی را با توجه به وضعیتش، در اختیارش گذاشتم. با قول اینکه هفته آینده برخواهد گشت، رفت. من خیلی خوب میدانستم که این فرد برنخواهد گشت، و برگردد هم من هرگز وکالت چنین فردی را بر عهده نخواهم گرفت. چیزی که او نمیدانست این بود، که من میدانستم.

مورد دوم، آقایی بود که در این کشور دکترا، در یک رشته غیر از پزشکی، گرفته است. او قصد دارد که تقاضای ویزای دائم کند. با توجه به تحصیل کرده بودن ایشان و توانایی خواندن و دنبال کردن اطلاعات عمومی که وزارت مهاجرت بر روی سایت خود منتشر می کند، ایشان اطلاعات عمومی و جامعی در مورد افراد در شرایط مشابه خود داشت. چیزی را که نمی دانست و اطمینان نداشت، وضعیت امتیاز بندی و امتیاز دادن به مدارک تحصیلی و سابقه کاری ایشان بود. یکی دو جلسه به دفتر ما آمدند و در این موارد صحبت کردیم. ایشان هم مانند مورد اول، تصور کردند که خیلی باهوشند و ما را فریب دادند! 

مورد سوم اما، از جانب دوستی به ما معرفی شدند که فرزند خودشان در این حوزه فعالیت دارند! به گفته ایشان؛ "فرزندشان برای ایرانیان کار نمی کنند". کاملا می فهمم. من اما به دلایلی که خود می دانم با این فرد سوم هم، صحبت کردم. ایشان هم یک خانم مسن ایرانی بودند که سوالاتی را در خصوص شانس دریافت ویزای استرالیا برای فرزندشان، مطرح کردند. ایشان هم مانند دو مورد اول قول بازگشت دادند!

مقایسه اینگونه موارد با تلفنهایی که گاه بی گاه از ایران داریم، که از پرداخت مبالغ قابل توجه ای پول که تنها بر اساس حرفهای پوچ و بی اساس یک عده کلاهبردار پرداخت کرده اند، به ما می گوید که بعضی از ما ایرانیان چندان هم که فکر می کنیم؛ باهوش نیستیم.