Saturday, January 7, 2012

جمهوری اسلامی و حال و روز اسفبار

بعضی وقتها تعجب می کنم. از اینکه چطور یک عده سیاستمدار می تونن خودشون رو در چنین 
موقعیت افتزاهی قرار بدن؛ که امروز سیاستمداران جمهوری اسلامی قرار دارن. همه ما میدونیم که علی خامنه ای و فرماندهان سپاهیش بر علیه مردم ایران کودتای نظامی سرد کرده اند، دو سال پیش. با ساده لوحی تمام، و با تصور اینکه بعد از کشت و کشتار (که آمار درستی از آنها در دست نیست و موکول شده به آینده)، زندان، شکنجه و نجاوزات که همه ما و دنیا دیده و شنیده ایم، همه چیز تحت کنترل، و بازی تمام شده است؛ سرش را در برف کرد. حالا امروز که کارشون بجایی رسیده که مجبورن بریزن توی سفارت انگلستان در تهران؛ یا با ترس و وحشت از تحریم نفت و گاز (که حتما باید انجام بشه و میشه، در صورت لزوم)؛ از حمله به کشتیهای حامل نفت کشورهای منطقه تا تهدید به بستن تنگه هرمز صحبت می کنند؛ شاید فهمیده باشند که دو سال پیش نه تنها بازی تمام نشده بود؛ بلکه تازه سر خط شروع مسابقه ایستاده بود، جمهوری اسلامی!
با این فرق که دو سال پیش، مردم بی دفاع ایران تنها و با دست خالی در مقابل نظامیان و ایادی تا دندان مسلح آنها قرار داشتند؛ و امروز دنیای متمدن در کنار این مردم ایستاده است. توازن قوا کاملا تغییر کرده است. ایستادن دنیای متمدن در کنار مردم ایران رو می توان در نوسانات غیر قابل پیش بینی و یا پیشگیری قیمت ارزهای خارجی در ایران دید. وقتی که آقایون صبح از خواب بیدار میشن، و یهو می بینن که قیمت ارزهای خارجی در کشور 30-40 درصد بالا رفته! وقتی می بینند که مردم پولهای خودشون رو برای تبدیل به دلار یا یورو به صرافیها و نهایتا به دبی و ترکیه سرازیر می کنند؛ و آقایون دبی و دولت امارات رو مقصر قلمداد می کنند. ایستادن دنیای متمدن در کنار مردم ایران رو می توان در عمل کرد احساساتی و بدون توجه به عواقب عمل؛ وارد حریم زمینی کشور انگلستان در تهران شدن؛ دید که به دلیل تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی به رهبری انگلستان انجام می شود. ایستادن دنیای متمدن در کنار مردم را می توان در بدون تفکر؛ اعلان جنگ دادن به کشورهای منطقه فروشنده نفت و خریداران بین المللی نفت آنان دید، زمانی که صحبت از تحریم خرید نفت جمهوری اسلامی می شود. تمام اینها؛ یعنی درماندگی. درماندگی سیاسیونی که به هوش و درایت سیاسی مردم ایران توهین کرده اند، و اصرار دارند که می توانند مردم ایران را از حق مسلم دمکراتیک خود محروم کنند. اصرار بر اینکه می توان بزور سر نیزه و بدون رای مردم؛ سیاسی باقی ماند، حکومت کرد و منافع ملی این کشور و مردم را به تاراج برد. چه خیال خامی.

شاهدیم که بعد از چند روز رجز خوانیهای تو خالی، جمهوری اسلامی با التماس از نمایندگان اتحادیه اروپا و سازمان انرژی هسته ای دعوت به رفتن به ایران کرده است. اما در عوض نخست وزیر ترکیه به ایران سفر، و پیشنهاد میزبانی مذاکرات هسته ای را داده است. حضور نمایندگان اتحادیه اروپا در تهران؟! فکر نمی کنم. آنها باید عاقل تر از این باشند که با حضور خودشان در تهران به این سیستم حکومتی اعتباری بخشیده؛ فضای تنفسی به آن بدهند. بنابراین دعوت ترکیه برای میزبانی راه حلی خواهد بود. اما نکته مهمتر این است که چه دست آوردی قرار است این مذاکرات داشته باشد؟ اول باید ببینیم که طرفین واقعی این مذاکرات چه کسانی هستند و چه چیزی از یکدیگر طلب می کنند.

ادامه دارد

No comments:

Post a Comment