Thursday, December 29, 2011

آقای رحیمی شوخی نکنید؛ موضوع خیلی جدی است


بعد از فرماندهان نظامی سپاه، اینبار نوبت معاون اول رئیس جمهور، محمد رضا رحیمی، بود که تهدید 
به بستن تنگه هرمز کند. رحیمی در واکنش به نشست اخیر کشورهای اروپایی و تولید کنندگان بزرگ نفت خاورمیانه، منجمله عربستان سعودی، در رم  اظهار نظر می کرد.
زمانی که زمزمه های تحریم نفتی ایران توسط اتحادیه اروپا به گوش می رسد، و در پی آن چنین نشستی برگزار می شود؛ می توان با کمی احتیاط اهداف چنین نشستی را حدس زد. ظاهرا آقای رحیمی و اعضای دولتشان هم حدس ما را زده اند. یکی از عمده ترین اهداف نشست می تواند بررسی میزان توانایی و آمادگی دیگر تولید کنندگان نفت خاورمیانه برای تامین کسری نفت صادراتی ایران در صورت لزوم بوده باشد. ولی اینکه آقای رحیمی و دوستانشان چنین تهدیدات تو خالی را می کنند؛ جای تعجب دارد. چرا که لازمه اجرا کردن تهدید و بستن تنگه هرمز؛ آماده جنگ شدن است. نه من چنین توانایی و جسارتی را در حکومت تهران می بینم، نه اتحادیه اروپا و غرب می تواند که چنین تهدیداتی را جدی بگیرد؛ و نه حتی فکر می کنم آقای رحیمی و دوستان غیر نظامی و نظامیشان خودشان؛ خودشان را جدی می گیرند!
اعلان جنگ دادن به تمامی کشورهای صادر کننده نفت در منطقه، اروپا و غرب در کل! بیشتر شبیه جوک است. همین چندی پیش و بر سر مسئله بحرین بود که عربستان سعودی، کویت و امارات متحده عربی نیروی نظامی شامل تانک و ادوات نظامی راهی بحرین کردند؛ و تهران با آنهمه کبکبه و دبدبه جرات دست از پا خطا کردن؛ نکرد. و امروز از اعلان جنگ دادن به آنها صحبت می کند. مزاح می کنند. 

Friday, December 23, 2011

تحقیقات به پایان رسید

 ،بعد از غرق شدن قایق حامل پناهندگان، در صبح 15 ماه دسامبر 2010 تحقیقاتی در رابطه با این حادثه در شهر پرت استرالیا در جریان بوده است که قبلا اینجا گفته بودم. این تحقیقات بسیار محرمانه بود و من چیزی از محتویات صحبت های رد و بدل شده نخواهم گفت. فقط می گویم کهآخرین  شاهد آن را، من روز چهار شنبه گذشته برای ادای شهادت توسط ویدیو لینک به محل مقرر شده بردم. ما در سیدنی با تصویر و صدا با قاضی و وکلای اداره مهاجرت، وکلای نیروی دریایی استرالیا و وکلای شرکت اداره کننده کمپ های پناهندگی در شهر پرت در تماس بودیم. به دلایلی مترجم مقرر شده مورد قبول واقع نشد و به دلیل صرف هزینه بالا و فرصت کم باقی مانده تا پایان سال، به خواست و موافقت قاضی، من کار ترجمه را بر عهده گرفتم. مدت شهادت بیش از 3 ساعت طول کشید و قاضی در پایان اعلام کرد که گزارش خود را در ماه فوریه آینده خواهد داد. روز مشخص محرمانه است. بعد از  گزارش قاضی تحقیقات، ما خواهیم دید که موقعیت بازماندگان این فاجعه به چه سمت و سویی خواهد رفت، و یا می تواند که برود.     

Monday, December 19, 2011

فاجعه ای دیگر



یک قایق اندونزیایی حامل بیش از 300 نفر زن، کودک، پیر و جوان، که   اکثرا ایرانی و افغانی بوده اند در فاصله 100 کیلو متری اندونزی در وسط اقیانوس غرق شد. گزارشها حاکی از آن است که تا کنون تنها 30 تا 40 نفر از این تعداد نجات یافته اند!


 این قایق تنها ظرفیت حمل 100 تا 150 نفر را داشته است. اما قاچاقچی و یا قاچاقچیان انسان جنایتکاری تنها بخاطر در آمد بیشتر؛ بیش از دو برابر ظرفیت این قایق؛ بدون امکانات امنیتی؛ جلیقه نجات؛ تحقیق در مورد وضعیت جوی مسیر و غیره؛ این تعداد انسان را راهی این مسیر مرگبار کرده است.  


رساندن خود به آبهای استرالیا با قایق و به کمک قاچاقچیان انسان، روشی است که ایرانیان و شهروندان دیگر کشورها، بدون اطلاع از قوانین بین  المللی و داخلی استرالیا حاکم بر اعطای ویزای پناهندگی، استفاده می کنند. این افراد صرفا با شنیدن اطلاعات غلط و با تصوری اشتباه؛ راهی چنین سفر پر مخاطره ای میشوند. سفری که میتواند به چنین فاجعه انسانی تبدیل شود. در نتیجه اطلاعات و پیش بینی های غلط افراد ناآگاه و در اکثر موارد بی سواد است، که جان انسانها به همین سادگی از دست می رود . انسانهایی که جان خود و عزیزترین بستگانشان را در دستان قاچاقچیان انسان و ماهیگیران اندونزیایی؛ که کوچکترین ارزشی برای جان آنان قائل نیستند و تنها به حساب بانکی خود توجه دارند، قرار می دهند. قاچاقچیان انسان بی مسئولیتی که تنها شنیده و دیده اند که برای مثال فردی که خود را به استرالیا می رساند، در مواردی ویزا می گیرد. بدون اینکه بداند چطور و چرا! بدون اینکه بداند و حتی نگران این باشد که این انسانها حتی در صورت موفقیت؛ شاید هرگز دیگر برای باقیمانده عمر خود؛ انسان سالمی نباشد. چرا که در اکثر موارد سالهای عمر خود را در بازداشتگاههای پناهندگی و تحت شدید ترین فشارهای روحی و روانی خواهند گذراند. 


دولت استرالیا مصمم است و با تعریف و تصویب قانون مربوط به قاچاق انسان، قاچاقچیان انسان را متهم و مجازات کند. در موارد زیادی قاچاقچیان انسان را به این جرم، قاچاق انسان، متهم و محاکمه کرده و می کند. قاچاقچی انسان، ایرانی اصل، مسئول قایقی که سال گذشته در اطراف جزیره کریستمس غرق شد و 50 نفر ایرانی و افغانی جان خود را از دست دادند، در حال حاضر در زندان بسر می برد و به احتمال زیاد به جرم قتل غیر عمد آن افراد متهم و محاکمه خواهد شد. حدس من این است که قاچاقچی انسان مسئول این حادثه، احتمالا ایرانی اصل، دستگیر و محاکمه خواهد شد. 

Wednesday, December 14, 2011

توضیح

مدتی پیش سایت "دوستان ایران آزاد" حک شد. چون قبل از اون من مطالب سایت انگلیسی خودم رو به این سایت منتقل کرده بودم، بعد از حک شدن مجبور شدم که دوباره بلاگ انگلیسی قبلی خودم رو فعال کنم. بالاخره بعد از مدتها تونستیم که سایت "ایران آزاد" رو پس بگیریم. فعلا هست. حالا ببینیم که باز لطف دستان غیبی سربازان گمنام امام زمان شامل حال ما میشه یا نه! 

Monday, December 5, 2011

گزارشی از تحقیقات در مورد قایق غرق شده در استرالیا









در ماه دسامبر سال 2010، اوایل صبح روز 15 دسامبر، قایقی چوبی حامل پناهندگان در اطراف جزیره کریسمس استرالیا با برخورد شدید به صخره های اطراف جزیره غرق شد. اکثر مسافران این قایق ایرانی بودند، شامل زن، مرد، پیر، جوان و کودکان. در این حادثه متاسفانه نزدیک به 50 نفر؛اکثرا ایرانی، جان خودشون رو از دست دادند. بعد از این فاجعه انسانی، تقریبا یک سال است که جهت بررسی دلایل و اتفاقات پیرامون این حادثه تحقیقاتی توسط کرونر(یک چیزی شبیه پزشک قانونی)در جریان است. در این تحقیقات، نمایندگانی از طرف اداره مهاجرت استرالیا، نیروی دریایی استرالیا، کمپانی خصوصی مسئول اداره کمپ های پناهندگی و یک تیم حقوقی از جانب نجات یافتگان و اعضای خانواده کشته شدگان، شرکت دارند. من با این تیم حقوقی همکاری می کنم.


تحقیقات به پایان خود نزدیک می شود و آخرین لوایح برای ارائه آماده شده اند. لایحه مربوط به خانواده ها و بازماندگان هم، که کار تیم حقوقی ماست هم،آماده شده است. به همین دلیل دیروز و امروز ملاقاتهایی با بعضی از اعضای خانواده ها داشته ایم که آنان را در جریان آخرین مراحل تحقیقات و لایحه پایانی بگذاریم. فردا جلسه نهایی اطلاع رسانی را برگزار خواهیم کرد.


در نهایت تمامی اطلاعات و مطالب مطرح شده در این تحقیقات بسیار محرمانه است و ما هم قادر نیستیم چیزی بیشتر از اینکه در بالا گفته شد، اضافه کنیم. باشد که هموطنان عزیز ایرانی ما در زمان تصمیم گیری برای سپردن جان خود و عزیزانشان بدست یک عده قاچاقچی انسان بی مسئولیت که ارزشی برای جان انسانها قائل نیستند؛ بجای یکبار؛ دو بار فکر کنند.

روزنامه

فکر می کنم که ما، ایرانیان ساکن استرالیا، به یک روزنامه معتبر به معنای واقعی کلمه احتیاج داریم. نه اینکه روزنامه نداشته باشیم یا کم داشته باشیم، نه. زیاد هم داریم. البته منظور همان هفته نامه هاست. اما روزنامه، علاوه بر اینکه بیزینس و منبع در آمدی باشد؛ یکی دو وظیفه مهم دیگر هم دارد. یکی از ارکان خطشه ناپذیر دمکراسی، منبع اطلاع رسانی معتبر و موثق، و در عین حال ابزار مراقبت از دست اندر کاران امور روزمره جامعه که همانا سیاست مداران و یا آنانی که بقولی وارد زندگی عمومی یا پابلیک می شوند، هم هست. روزنامه های ایرانی ما، یا همان هفته نامه ها، تا جایی که بنظر من می رسد، به همان وظیفه اول اکتفا کرده اند. برای این، چند دلیل قابل تصور است. یکی اینکه خواننده و مخاطب مشتاقی برای روزنامه فارسی زبان نیست، این رو لزوما قبول ندارم. چون جامعه ایرانی ما در استرالیا، جامعه تحصیل کرده و موفقی است، و نمیتوان ادعا کرد که در این جامعه مخاطب روزنامه کم است. اما شاید بتوان ادعا کرد که این مخاطبان در معرض موج رساناهای گوناگون، که طبیعتا به زبان انگلیسی هم هستند، نیازی به روزنامه فارسی زبان احساس نمی کنند. 


 دلیل دیگر شاید محتوای روزنامه باشد. این در مورد رساناهای دیگر اعم از انگلیسی زبان یا غیره هم صادق است؛ محتوای مطالب خواننده خاص خود را جلب خواهد کرد. برای مثال دو روزنامه انگلیسی زبان سیدنی مورنیگ هرالد و دیلی تلگراف را مقایسه کنید، هر دو مخاطبین خود را دارند؛ اما آن کجا و این کجا! در مورد رادیو هم، فقط کافیست که برای مثال، رادیو ای  بی سی و دیگر رادیو های تجاری کانالهای اف ام را مقایسه کنید. توضیح بیشتری لازم نیست. 


بهر حال فکر کردم این نظرم را اینجا بازگو کنم. اما در هر صورت فعلا تا حداقل 6 ماه اول سال 2012 گرفتار کالج حقوق هستم، اما امیدوارم که بتونم یک روز، این ایده را جامه عمل بپوشانم. 

Sunday, December 4, 2011

جمهوری اسلامی بدون ماشین-حساب سیاسی

ظاهرا جمهوری اسلامی پلی پشت سر خود نمی بیند، و با این پیش فرض؛ خود را در جایگاهی می بیند که چیزی برای از دست دادن ندارد. حمله به سفارت انگلستان و یا دیگر دفاتر دیپلماتیک در تهران؛ توجیه و پیغام دیگری ندارد. 


 اما با خواندن بین خطوط صحبتهای سخنگوی وزارت خارجه امریکا در این ارتباط، و وزیر خارجه انگلستان در مقابل مجلس عوام این کشور؛ این پیش فرض جمهوری اسلامی، کمرنگ تر از آنی میشود که شاید تهران تصور کرده است. هر دو، سخنگوی وزارت خارجه امریکا و وزیر خارجه انگلستان، در عین حالی که این عمل نابخردانه جمهوری اسلامی را "مایه آبروریزی این حکومت" میدانند، اما بلافاصله درهای صحبت و مذاکره را باز می گذارند. آنها بنوعی خواسته کشورهای متبوع خود را بر سر عقل آمدن جمهوری اسلامی می دانند. بر سر عقل آمدن از نظر آمریکا و هم پیمانان غربی آن، دست از غنی سازی اورانیوم برداشتن جمهوری اسلامی است. این اما از نگاه جمهوری اسلامی؛ چیزی جز مرگ تدریجی؛ و شاید هم سریع، این نظام نیست.


جمهوری اسلامی به غلط امروز را با زمان جنگ سرد اشتباه گرفته است.  تصور اینکه داشتن یک یا دو، و حتی بیشتر، بمب اتمی باعث تضمین حیات جمهوری اسلامی با حاکمیت دیکتاتوری کنونی آن خواهد شد؛ تنها خیال  باطلی است که فقط می تواند از ذهن افرادی با کمترین قدرت تحلیل شرایط منطقه ای و بین المللی نشات بگیرد. افرادی که توان تحلیل سرنگونی پیاپی دیکتاتورهای سابق مناطق خاور میانه و آفریقا را ندارند. اینان کسی نیستند جز کودتاگران انتخابات ریاست جمهوری 2 سال پیش. همان کسانی که امروز عرصه را چنان بر خود تنگ می بینند  
 که دست به اشغال سفارت یک کشور؛ این مهم نیست که این سفارت  انگلستان بوده است بلکه نفس عمل نقض قوانین و تعهدات بین المللی است که اهمیت دارد؛ در تهران می زنند بدون اینکه توان ارزیابی پیامدها و پیغام عمل خود را داشته باشند. استیصال. پلی پشت سر خود ندیدن. 


جمهوری اسلامی تلاش می کند که خود را تافته ای جدا بافته از دیگر حکومتهای منطقه جلوه دهد. مردم خود را هم فاقد کفایت و درایت سیاسی کافی برای سرنگون کردن دیکتاتور تهران می داند. و با این فرض تمام تمرکز خود را به مقابله با قدرتهای بیرونی متمرکز کرده است و تنها ابزار این رویارویی را؛ داشتن توانایی ساخت بمب هسته ای می داند. چه اشتباه محاسباتی بزرگی. 

Tuesday, September 13, 2011

چرا مردم ایران نباید دیگر در هیچیک ازانتخابات آینده شرکت کنند؟

در آخرین انتخابات ریاست جمهوری برگزار شده در ایران، جمهوری اسلامی آمار مشارکت مردمی هشتاد درصدی ارائه داد. قصد، زیر سوال بردن این آمار نیست بلکه مطرح کردن این سوال است، که چرا؟ چرا مردم ایران با چنین درصد بی سابقه ای در آن انتخابات بخصوص شرکت کردند؟ و چرا نباید دیگر تا تحقق کامل خواسته های خود؛ در هیچیک از انتخاباتی که توسط این نظام برگزار می شود، شرکت کنند؟  جمهوری اسلامی امروز، ....

Monday, September 12, 2011

آقای رضا پهلوی با مردم صحبت می کنند

وب سایت رسمی آقای رضا پهلوی در صفحه فیس بوک من هست. دیروز ایشان خبر راه اندازی بلاگ خود را بر روی فیس بوک اعلام کردند. سر زدم، و اولین پست که "سخن اول" بود رو خوندم. آقای رضا پهلوی، بعنوان یک فرد مطرح در آینده سیاسی کشورمان ایران؛ به جایگاه اینترنت و اهمیت ارتباط با مخاطبین خود واقف هستند. برایشان آرزوی موفقیت دارم.  

Sunday, August 14, 2011

حذف نقشی بنام خدا، در نمایشنامه های سیاسی

میدونید، کار آدم سیاسی لزوما این نیست که فقط به فکر موقعیت و موفقیت سیاسی خودش باشه. بیشتر اوقات آدمها وقتی درگیر کار سیاسی میشن که می بینن یک چیزی یک جایی درست نیست؛ و با هدف بهتر انجام دادن کارها و خدمت به مردم و کشورشون وارد زندگی پابلیک می شن. البته باید این رو توجه داشته باشیم که نگاه به سیاست و کار سیاسی، همیشه با شک و ظن همراه بوده است؛ و شاید شک و ظن درست.
چرا که معمولا در دنیای سیاست شاهد حضور، بیشتر اوقات، آدمهای غیر صادق، دروغگو، آماده هرگونه عمل خلاف بمنظور پیشبرد و رسیدن به اهداف سیاسی خود، هستیم. این بنوعی باعث دامن زدن به نگاه تردید آمیز نسبت به سیاسیون شده است. این نگاه و برداشت تردید آمیز مختص یک کشور هم نیست. یک فرق اساسی اما، بین کشورهای با حکومتهای دمکرات و آن دسته کشورهایی که با حکومتهای خودکامه اداره می شوند، وجود دارد.

 آن این است که در حکومتهای دمکرات، قانون حاکم است. این بدان معناست که حاکمان سیاسی؛ 1. برای مدت محدودی حاکم هستند، و برای کسب قدرت سیاسی در این مدت محدود؛ باید که ناچارا در یک انتخابات آزاد توسط مردم به آن قدرت دست یابند. 2. در طول زمان دست یابی به قدرت سیاسی، بالاتر از قانون نیستند و در مقابل قانون با تک تک شهروندان عادی کشورشان؛ برابر هستند. قوای سه گانه حکومتی در این کشورها مستقل عمل می کنند و فردی که قدرت سیاسی را داراست؛ هرگز نخواهد توانست که قوای مقننه و قضائیه کشور را آلت دست امیال و خواسته های سیاسی خود کند. و قطعنا توانایی زندان، شکنجه؛ و قتل مخالف و رقیب سیاسی خود را نخواهد داشت.  

ولی در کشورهایی که با حکومتهای خودکامه اداره می شوند، یک فرد به همراه گروهی هوادار، قدرت سیاسی را، معمولا با زور سرنیزه، قبضه خواهد کرد. و با زور همان سرنیزه تا زمانی که سر نیزه قویتری از راه نرسد و با ریختن خون دیکتاتور قبلی و دارودسته هوادارش، او را از قدرت به زیر نکشد؛ حکمرانی خواهد کرد؛ انسانی که حتی خود را نماینده خدا روی زمین معرفی می کند. این روال قرنها ادامه داشته است. اما امروز شاهد آشنایی مردم کشورها به حقوق خود هستیم. این آشنایی می رود که به دوران نمایشهای سیاسی همراه با نقشی بنام خدا؛ پایان دهد.        

Thursday, August 4, 2011

دیکتاتور سابق در قفس

دیکتاتور سابق مصر در قفس! روز خوبی است برای؛ درس عبرت گرفتن!

Sunday, June 19, 2011

به سیم آخر زدن پاسداران

رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، در مصاحبه با سی ان ان گفته است که ایران-باز اشتباهی این اقلیت کوچک نظامی که کشور و مردمان را گروگان گرفته است را به ایران نسبت داده است-سلاحهای سنگین و خطرناک به شیعیان عراقی داده است. این مصاحبه در رابطه با کشته شدن 5 سرباز آمریکایی در هفته گذشته در عراق بود. این سربازان در حمله ای موشکی به پایگاه پیروزی-ویکتوری-در بغداد کشته شده بودند. اگرچه یک گروه شیعه عراقی مسئولیت این حمله را بر عهده گرفته است؛ قبول این مسئولیت اما ضرورتی نداشته است. چرا که عملیات شلیک موشک، آنهم در بغداد و با حاکمیت دولت شیعه آفای مالکی، چیز کوچکی نیست که بتوان آن را به گروههای مستقل و یا تروریستی نسبت داد؛ و خواهی نخواهی انگشت اتهام بلافاصله به سمت تهران نشانه می رفته است.

حدس من این است که تهران و سپاه پاسدارانش ترجیح دادند که گروهی شیعه این مسئولیت را بپذیرد. با این کار اما می توانستند اهداف گوناگونی را دنبال کنند. یک اینکه؛ نارضایتی و خشم خودشان را از اصرار و فشار مضاعف آمریکا بر اعمال تحریمهای بیشتر علیه سپاه پاسداران-می دانیم که بیش از 80 درصد اقتصاد ایران را بلعیده است-نشان دهند. دوم اینکه، عزم خودشان را بر مقابله و تهاجم-در مقابل موضعی دفاعی-به رخ آمریکا بکشند. این دومی، پیغامی دیگر هم می تواند داشته باشد؛ استیصال و چاره ای جز جنگیدن تا سر حد مرگ را؛ برای خود ندیدن! پیغام دیگر پاسداران تهران این است که، اگر قرار باشد ما برویم؛ تمامی ابزارهای ممکن را بکار خواهیم گرفت. این بدان معناست که جبهه درگیری به عراق و قطعا دیگر نقاط خاور میانه هم کشیده خواهد شد. اما من فکر می کنم که دوستان تهرانی ما وحشت زده شده اند، حدسشان درست است و باید وحشت زده باشند. اما یک چیز را باید که خوب بدانند؛ این دوران رنسانس اسلام است. حالا خود دانند!   

Saturday, June 18, 2011

ویزای استرالیا

استرالیا بیش از ۱۴۰ نوع ویزای مختلف در کلاسهای تخصص و مهارت کاری، خانواده، کسب و کار، و انساندوستانه و پناهندگی دارد. این تنوع و گستردگی در ویزاهای موجود، بدان معناست که متقاضی ویزا در هر کلاس، احتمالا می تواند که مشخصات و نیازهای بیش از یک نوع ویزا را تامین کند. البته این احتمال، در بیشتر موارد ظاهر امر است. موفقیت و یا عدم موفقیت متقاضی در دریافت ویزای درخواستیِ؛ میزان انتخاب درست نوع ویزا خواهد بود. چرا که مشخصات و نیازهای لازم برای صدور هر نوع ویزا با دقت و ظرافت خاص حقوقی از دیگر ویزاها در کلاس مشابه؛ تفکیک شده اند. اشتباه در انتخاب و تقاضای ویزای مناسب، در مواردی، حتی می تواند که شانس متقاضی را برای تقاضای مجدد به مخاطره بیندازد.


به این دلیل مشورت و استفاده از یک وکیل مهاجرتی برای متقاضیان ویزای استرالیا، توصیه می شود.
ما می توانیم در انتخاب ویزای مناسب با حداکثر شانس قبولیِ، شما، خانواده و دوستانتان را در گرفتن هر نوع ویزا یاری کنیم. پرداخت حق الزحمه فقط در صورت موفقیت؛ در شرایط خاص. فردین نیکجو کارشناس مهاجرتی ثبت شده در اداره مهاجرت استرالیا می باشد. شماره ثبت: ۱۱۷۰۴۰۷
تماس با ما: تلفن: ۰۰۶۱۲۹۶۷۶۵۶۵۹
همراه: ۰۰۶۱۴۳۲۲۳۲۲۵۸

کنترل بلاگفا توسط از ما بهتران

من فردین نیکجو هستم از استرالیا، بلاگی با همین نام در بلاگفا داشتم. مدتی پیش متوجه فیلتر شدن بلاگم در ایران شدم. بعد از اینکه فیلترینگ برداشته شد؛ متوجه شدم که پست های من بلافاصله آپ نمی شوند، و حداقل 24 ساعت بعد، و در مواردی بیشتر، منتشر می شدند. همین الان متوجه شدم که این اتفاق در مورد کامنتهای پست ها هم صادق بوده است. نه تنها کامنتها با تاخیر منتشر می شده اند؛ بلکه در موارد بسیاری خذف می شده اند. بنابر این به این نتیجه رسیدم که یک یا چند نفر پست ها و کامنتهای بلاگ من رو کنترل می کنند. بلاگفا را کنسل کردم و از این به بعد اینجا می نویسم.