Saturday, October 6, 2012

بازی احمدی نژاد و دوستانش با رقبای سیاسی و یا همه آنها با ما و غرب؟

 
هفته گذشته در ظرف چند روز، ریال ایران 30 درصد ارزش خود را در مقابل دلار از دست داد. دو سه روز بعد هم، احمدی نژاد آمد و در مصاحبه تلویزیونی، بحران براه افتاده را به گردن تحریمهای غرب انداخت. احمدی نژاد برای مصاحبه تلویزیونی خود؛ به اتفاق اول نیاز داشت.

البته چند روز قبل از این اتفاقات، احمدی نژاد در آمریکا، گفته بود که ایران آماده مذاکره با آمریکاست و حتی حاضر است غنی سازی اورانیوم 20% را کنار بگذارد.

در زمانی که تاثیرات تحریمهای غرب بر اقتصاد ایران، آرام و خزنده برنامه ریزی شده اند؛ چنین بحران بزرگی در ظرف چند روز کمی شک برانگیز بنظر می رسد، که از زوایای مختلف میتوان بدان نگاه کرد.  

احمدی نژاد در آمریکا اعلام می کند که ایران حاضر به مذاکره مستقیم با آمریکا در کل، و نگاه مثبت به عدم غنی سازی اورانیوم 20% است. این پیشنهاد واکنشهای زیادی در تهران، و بخصوص از جانب هواداران علی خامنه ای که تصمیم گیری در مورد این دو موضوع-مذاکره و رابطه با آمریکا و غنی سازی اورانیوم-را در حیطه اختیارات رهبر می دانند، به دنبال داشت. این امر در ظاهر، یک زاویه نگاه، اعلام نظر احمدی نژاد را ابتکار او و چرخه اطرافش جلوه می دهد. یعنی که او بدون اجازه و مشورت با رهبر، و سر از خود، بعنوان رئیس دولت در تهران، رهبر و محافظه کاران حامی او را دور زده و در مقابل عمل انجام شده قرار داده است.

برای جلب حمایت عمومی در داخل از موضع اعلام شده در آمریکا، احمدی نژاد و دوستانش نیاز به زمینه سازی داخلی داشتند. عدم تلاش برای کنترل بازار ارز، و یا عدم ارائه ارز کافی، کافی بود که ظرف چند روز اتفاقی بیفتد که همه شاهد بودیم. با آمدن احمدی نژاد به تلویزیون و انداختن تقصیر گرانی ارز به گردن تحریمها، او بنوعی از اعلام موضع مذاکره و سازش با آمریکا دفاع کرد. هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، هم بلافاصله اعلام کرد که در صورت همکاری جدی ایران؛ تحریمها سریعا تعدیل خواهند شد.  

 اگر این نگاه درستی باشد، میتوان نتیجه گرفت که احمدی نژاد و دوستانش تلاش می کنند که قبل از پایان دوران ریاست جمهوریش، مدال افتخار شکستن طلسم قطع روابط 32 ساله با آمریکا را برگردن بیندازند. و با این کار از تمامی رقبای سیاسی، محافظه کار یا اصلاح طلب، سبقت گرفته، زمینه را برای حضور پررنگتر، قطعا با شانس بیشتر و نظر مساعدتر رای دهندگان جوان و عموما حامی اصلاح طلبان در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری، فراهم کنند.

زاویه دیگر نگاه اما، میتواند این باشد که ماشین سیاسی جمهوری اسلامی هماهنگ عمل می کند. بدان معنی که اعلام موضع احمدی نژاد در آمریکا، با هماهنگی کامل با رهبر و چرخه محافظه کاران اطراف او انجام شده است. آنها بخوبی از تنگنایی که جمهوری اسلامی در آن گرفتار است، آگاهند و با مشورت و صلاحدید هم تصمیم به اعلام موضع توسط احمدی نژاد گرفته شده است. موضعگیرهای هواداران و مشاوران رهبر منجمله علی اکبر ولایتی، وزیر خارجه اسبق، در مقابل احمدی نژاد هم، چیزی بیش از ظاهر سازی و دعوای به اصطلاح زرگری بین دوستان نیست.  

در هر حالت، واقعیت امر این است که جمهوری اسلامی در تنگنا قرار دارد؛ راه و انتخاب زیادی ندارد. با نزدیک تر شدن به تعیین تکلیف رژیم اسد در سوریه؛ انتخابات ریاست جمهوری آینده در ایران میتواند که زمینه ساز تحولات بزرگ و سرنوشت سازی برای کشور ایران و در کل آینده سیاسی آن باشد. جمهوری اسلامی باید بین تسلیم شدن، جنگ و درگیری مصادف با سرنگونی؛ یکی را انتخاب کند. البته تسلیم شدن هم تنها در مواضع هسته ای نخواهد بود. آن خیلی خوب میداند که با تسلیم هسته ای؛ تسلیم در مقابل خواست مردم ایران خواهد آمد.
 

No comments:

Post a Comment