Saturday, November 10, 2012

قتل وبلاگ نویس ایرانی در زیر شکنجه


ستار بهشتی، وبلاگ نویس ایرانی، یک هفته بعد از بازداشت؛ زیر شکنجه در زندان اوین کشته شد. چه راهت از مرگ در زیر شکنجه حرف می زنیم. از کتک خوردن شدید یک انسان تنها با دستان بسته و از سقف آویزان شده. مچهای دستانش به شدت کبود شده بوده اند. هم بندیهایی که چند ساعت او را دیده بوده اند، گفته اند. 
 
جرمش؟  در فیس بوک و بلاگ شخصی نوشتن از وضعیت ناگوار مردم و اعتراض کردن به شرایط؛ که خودش یکی از آن مردم بود. بخاطر بیان نظر و عقیده خود تا سر حد مرگ، کتکش زدند و شکنجه اش کردند. بدون محاکمه؛ بدون محکومیت، بدون حکم، چرا که نمی توانستند فردی را به جرم نوشتن اعدام کنند. چه خبر است در این کشور؟ هرج و مرج است؟ جنگل است؟ کشور بی صاحب است؟ اما نیست، ستار، پدر و مادر داغ دیده و خانواده بیچاره اش صاحبان این کشور هستند. اینان چه کسانی هستند که بخود اجازه می دهند با مردم و جگر گوشه های آنان چنین کنند؟ چه کسی به اینان چنین اجازه و قدرتی داده است؟ که فرزند 35 ساله مردم را که پدر و مادری با خون جگر بزرگ می کند و بعد ظرف چند روز بهشان تلفن میزنند که برای فرزندتان "قبر بخرید".

مقصر کیست؟ این آدمکشان؟ یا خود مردم؟ شاید پدر و مادران مقصر باشند. چرا که سکوت می کنند. شاید تمامی پدران و مادران قبلی هم مقصر بودند که کار به اینجا کشیده شده است. شاید زمانی که اولین فرزند مردم را زندانی و شکنجه کردند و پدر مادرش از ترس ساکت شدند؛ باعث مرگ ستار شدند. شاید من و شما مقصریم که ایستادیم و تماشا کردیم در جلوی چشمانمان فرزندان مردم را بزنند، با چاقو؛ با قمه؛ در دانشگاه؛ در خیابان؛ در کهریزک...! شاید اگر بی تفاوت از کنار تضیع حق شهروندی هموطنانمان در کوچه و خیابان رد نمی شدیم؛ امروز ستار و ستارها زنده بودند.

همین است. این مردم هستند که به جنایتکاران اجازه جنایت می دهند؛ با ترس و وحشت خود. اما اگر یکبار شیون کردند و مردند؛ همه چیز درست خواهد شد.  

No comments:

Post a Comment